اعترافاات زن زندانی: برای نجات شوهرم از اعدام، قاچاقچی شیشه شدم!

اعترافاات زن زندانی: برای نجات شوهرم از اعدام، قاچاقچی شیشه شدم!

چند روز قبل بود که با درخواست رئیس قوه قضاییه و موافقت رهبر انقلاب شمار زیادی از محکومان دادگاه‌ها شامل عفو و بخشودگی شدند. این عفو که از آن با عنوان عفو معیاری یاد می‌شود موجب آزادی یا تخفیف مجازات شمار زیادی از محکومان شده و آنها را برای بازگشت به جامعه و زندگی عادی امیدوار کرده است.

به گزارش 9صبح؛ چند روز قبل بود که با درخواست رئیس قوه قضاییه و موافقت رهبر انقلاب شمار زیادی از محکومان دادگاه‌ها شامل عفو و بخشودگی شدند. این عفو که از آن با عنوان عفو معیاری یاد می‌شود موجب آزادی یا تخفیف مجازات شمار زیادی از محکومان شده و آنها را برای بازگشت به جامعه و زندگی عادی امیدوار کرده است. در گفت‌وگو با شماری از زندانیان به دستاوردهای عفو معیاری پرداخته‌ایم.

در جریان برگزاری دوازدهمین تور نظارتی قوه قضاییه در استان گیلان، خبرنگاران بیش از ۲۰رسانه به بازدید از کارگاه‌های حرفه‌آموزی و اشتغال زندانیان در دوران حبس پرداختند. اغلب این زندانیان به حبس‌های طولانی محکوم شده‌اند اما عفو معیاری زندگی آنها را دگرگون کرده و موجب شده به زندگی امیدوارتر شوند. هرچند این عفو باعث آزادی تعداد زیادی شده اما آن دسته از زندانیانی که شامل تخفیف مجازات شده‌اند، نیز با انگیزه بیشتری در کارگاه‌های حرفه‌آموزی زندان تلاش و برای آزادی روزشماری می‌کنند.

سوختن به پای شوهر

یکی از مددجویان زندان لاکان رشت که در یکی ازکارگاه‌های حرفه‌آموزی کار می‌کند زنی ۴۱ساله است که به ۱۵سال حبس محکوم شده است. او که لیسانس کامپیوتر دارد آهی از ته دل می‌کشد و درباره اتهامی که باعث شد به زندان بیفتد به همشهری می‌گوید: همسرم در کار قاچاق موادمخدر بود و مأموران دستگیرش کردند، چون موادمخدری که از او کشف کرده بودند زیاد بود می‌ترسیدم اعدامش کنند، به‌خاطر همین دنبال یک وکیل خوب بودم. در آن سال وکلا از من ۳۰۰-۲۰۰میلیون پول می‌خواستند اما نداشتم. به‌خاطر همین مجبور شدم برای به‌دست آوردن پول من هم کار شوهرم را تکرار و موادمخدر خرید و فروش کنم.

او ادامه می‌دهد: در آن ۴۵روز توانستم پول دربیاورم و وکیل بگیرم اما فایده‌ای نداشت و شوهرم به اعدام محکوم شد. ۴۵روز بعد هم خودم به‌خاطر حمل یک کیلو شیشه و یک کیلو هروئین دستگیر و زندانی شدم. با اینکه شوهرم عفو خورد و اعدامش لغو شد اما من به ۱۵سال حبس محکوم شدم.

این زن در ادامه می‌گوید: مدتی بعد از دستگیری شامل عفو یک‌دوم و در ادامه هم به زندانی رأی کار تبدیل شدم و به جای زندان در این کارگاه کار می‌کنم و با عفو معیاری قرار بقیه دوران محکومیتم بخشیده شد و تا ۲۲بهمن از زندان آزاد می‌شوم. من از زندان متنفر بودم. باورم نمی‌شد یک روزی زندانی شوم. الان ۳سال است که در کارگاه‌های مختلف سازمان زندان‌ها کار می‌کنم و امیدوارم دیگر پایم به اینجا باز نشود.

بازگشت به زندگی پس از قتل شوهر

یکی دیگر از افراد شاغل در کارگاه حرفه‌آموزی زن ۴۳ساله‌ای است که به اتهام دست داشتن در قتل شوهرش بازداشت شده است. او درحالی‌که سخت مشغول کار بسته‌بندی محصولات است درباره پرونده‌اش می‌گوید: اتهام من معاونت در قتل همسرم بود. این اتفاق سال ۹۷رخ داد. یک آقایی به من علاقه‌مند شد و شوهرم را به قتل رساند و من هم به اتهام معاونت در قتل دستگیر شدم. من هیچ علاقه‌ای به او نداشتم. در پرونده‌ام آمده که من در جریان قتل شوهرم بودم در حالی که اصلا در جریان نبودم. با توجه به اینکه وکیل خوبی نداشتم نتوانستم از حقم دفاع کنم و به ۲۷سال حبس محکوم شدم. قاتل هم قصاص شد.

او ادامه می‌دهد: من یک دختر ۱۳ساله دارم. با وجود این حبسی که برایم صادر شده اما بعد از این اتفاق خدا خیلی به من لطف داشت. در زندان شرایطم تغییر کرد، چون در زندان رفتار خوبی داشتم من را رأی باز کردند و حالا در این کارگاه مشغول کارم. صبح تا عصر در کارگاه کار می‌کنم و بعد هم به خانه‌ می‌روم و کنار دخترم هستم. عفو معیاری باعث شده در مجازاتم تخفیف زیادی داده شود اما هنوز هیچ‌چیز به‌طور دقیق معلوم نیست. یک حادثه، آن هم خواسته زندگی‌ام را عوض کرد. من هیچ سابقه‌ای نداشتم. یک مرتبه چشم باز کردم و دیدم شوهرم به قتل رسیده و من باید ۲۷سال را پشت میله‌های زندان بگذرانم. با این حال خودم تلاش کردم، خدا کمکم کرد و عفو هم شاملم شد تا اینکه به مسیر درست زندگی برگردم.

پایان کابوس ۲۵سال حبس

به چهره معصومش نمی‌خورد اتهامش قاچاق شیشه باشد اما خودش می‌گوید سال ۱۴۰۰به اتهام قاچاق ۳۰۰گرم شیشه دستگیر و به تحمل ۲۵سال جبس محکوم شده است. او ۳۹سال سن دارد و آنطور که می‌گوید فوق‌دیپلم معماری و نقشه‌کشی ساختمان دارد و در یک شرکت عمرانی در لاهیجان کار می‌کرد اما ناخواسته پایش به زندان باز شد.

زن جوان می‌گوید: من متاهلم و یک دختر ۱۵ساله دارم که دنیا را با او عوض نمی‌کنم اما افسوس که در این سال‌ها کمتر توانستم کنارش باشم. با یکی از دوستانم به بندرانزلی رفته بودم که پلیس ما را دستگیر و در ماشین‌مان ۳۰۰گرم شیشه کشف کرد. آن زمان ۳۵ساله بودم و باورم نمی‌شد باید ۲۵سال در زندان بمانم و دنیا برایم به آخر رسیده بود.

او ادامه می‌دهد:‌ ماه‌های اول‌ زندان سخت‌ترین روزهای زندگی‌ام بود. با این حال سعی کردم دوباره به زندگی برگردم. کم کم شروع به فعالیت در کارگاه‌های مهارت‌آموزی کردم و در کنار آن شامل عفو هم شدم. ابتدا حکمم به ۱۸سال تبدیل شد و بعد هم به ۹سال حبس. الان ۳ سال و نیم است که رأی کار شده‌ام و کار می‌کنم و با عفو معیاری اخیر هم انشاءالله تا چندماه دیگر آزاد می‌شوم.

او درباره شرایط کار در کارگاه‌های سازمان زندان‌ها می‌گوید: ما از خانه به اینجا می‌آییم و دیگر زندان نمی‌رویم. از ۸صبح تا ۳بعدازظهر اینجا کار می‌کنیم. حدود ۵میلیون تومان هم دستمزد می‌گیریم. اینجا حقوقش کم است اما همین که پیش خانواده هستیم و بعد از ظهرها می‌رویم خانه برایم کافی است. قبلا در لاهیجان در یک شرکت کار می‌کردم. اگر آزاد شوم می‌روم جای دیگر کار می‌کنم.

منبع: همشهری آنلاین

وب گردی

    نظر شما