ازدواج اجباری دختر 15 ساله در مراسمی که حتی پدر هم غافلگیر شد
وقتی وارد خانه مان شدم قرار بود جواب نه به خواستگارم بدهم! ناگهان تعداد زیادی میهمان به استقبالم آمدند آنها به مراسم…
وقتی وارد خانه مان شدم قرار بود جواب نه به خواستگارم بدهم! ناگهان تعداد زیادی میهمان به استقبالم آمدند آنها به مراسم…
هیچ وقت فکرش را هم نمی کردم که در دام سیاه صاحبکارم که خودش را فردی نیکوکار و دلسوز برایم معرفی کرده بود گرفتار شوم ...…