مروری بر اخبار گذشته؛

فرار زن متاهل با وسوسه‌های مرد میوه فروش

فرار زن متاهل با وسوسه‌های مرد میوه فروش

زن جوان گفت: او مرا تشویق کرد که از خانه فرار کنم. قول داد به من پناه بدهد و نمی‌دانم چرا، بدون فکر کردن به عواقبش پذیرفتم.

 

به گزارش 9صبح؛ سرگرد سمانه مهربانی  معاون اجتماعی پلیس آگاهی تهران بزرگ در یادداشتی نوشت؛ زن در حالی که دختربچه اش را در آغوش گرفته بود به سوالات افسر پرونده پاسخ می‌داد. برگ بازجویی که تکمیل شد به سراغش رفتم و از او در مورد علت حضورش در اداره چهارم پلیس آگاهی پرسیدم.  

زن آهی کشید و گفت: از زندگی مشترکم راضی نبودم. ازدواجم تصمیم اشتباهی بود، اما راهی که یک ماه پیش برای حل مشکلاتم پیدا کردم اشتباه بزرگتری بود.

 ده سال پیش ازدواج کردم و حاصل ازدواجم دو فرزند دختر و پسر است. با همسرم بر سر موضوعات مختلف درگیر می‌شدیم و کسی نبود که راهکار درستی برای اصلاح شرایط زندگی‌ام به من بدهد.

یک روز که برای خرید به میوه فروشی محلمان رفته بودم خیلی اتفاقی در مواجهه با رفتار صمیمانه و همراه با دلسوزی پسر جوانی که آنجا کار می‌کرد سر درد دلم باز شد.

حامد همان پسر میوه فروش، با توجه به سن و روحیاتش تحت تاثیر حرف‌ها و اشک‌های من قرار گرفت وگفت: به من کمک می‌کند.  

او مرا تشویق کرد که از خانه فرار کنم. قول داد به من پناه بدهد و نمی‌دانم چرا، بدون فکر کردن به عواقبش پذیرفتم.  

یک روز که شوهرم در خانه نبود، طلاهایم را برداشتم. دلم می‌خواست فرزندانم را نیز با خودم ببرم، اما نمی‌دانستم قرار است در چه شرایطی زندگی کنم به همین دلیل از نیمه راه از اینکه پسر و دخترم را نیز فراری داده بودم پشیمان شدم.  

جلوی در یک کلانتری پسرم را از ماشین پیاده کردم و به همراه دخترم به منزل یکی از دوستان حامد رفتم. یک ماه با ترس و دلهره و بلاتکلیفی آنجا زندگی کردم و تازه فهمیدم دست به چه کار احمقانه‌ای زدم.  

جرات برگشتن نیز نداشتم. سرانجام همسرم با مراجعه به پلیس آگاهی، فقدان من و دخترم را اعلام می‌کند و همکارانتان با دنبال کردن سرنخ‌ها به ارتباط من و حامد پی می‌برند و خیلی زود مخفیگاه مرا شناسایی می‌کنند. همسرم چند دقیقه پیش برای بردن دخترم آمد و سرشکسته از اتفاقی که رخ داده اصلا به من نگاه نکرد و حرفی نزد. افسر پرونده گفت: درخواست طلاق داده است.  

وب گردی

    نظر شما